حال که حصر خانگی به حکم ویروسیم سیزده به درک، چهارده هم محبوسیم
پاشو پیاله ها را پر کن قدحی می آور تا از خود بدر شویم پیاله را می بوسیم
حسین مقدسی نیا
شرح غیر سودی!
مقصود از حصر خانگی، همان حبس خانگی است که به نوعی ممانعت از برون رفت خویش از منزل است که بیشتر با هشتک در خانه می مانیم و خشتک خود را بر زمین میمالیم جهانی شده است!
ویروس: در اینجا مقصود از ویروس همان کووید19 معروف و مشهور به «کرونا ویروس» می باشد که تا زمان سرایش این شعر (شر و ور) هیچ واکسنی حریف وی نگشته و تنها آنتی ویروسی که برخی افراد روی خود نصب نموده اند یک آنتی ویروس ایرانی با نام تجاری «گل بنفشه» است که به دلیل نصب سخت آن و عدم خدمات پس از فروش زیاد مورد اقبال عموم واقع نگردید! اکنون همه مردم جهان از ترس این ویروس منحوس همچون موش و در سال نامیون موش در خانه نشسته اند و پنیر می خورند!
سیزده به درک: سیزده به در سابق که سالهای پیش از شیوع ویروس مردم به طبیعت حمله ور شده و محیط زیست را به گند می کشیدند و نحوست خویش را در طبیعت جا می گذاشتند. تهرانی ها معمولا سیزده به درکه می رفتند که آب و هوایی مطبوع داشت!
چهارده هم محبوسیم: اشاره است به چهل روز چله نشینی در خانه( چهار ده روز) از ترس ویروس و هم چنین تعطیلی چهاردهم فروردین که بین التعطیلات است.
پیاله ها: استکان های چای؛ مقصود از پر کردن پیاله ها گرداندن سینی چایی بین اعضا خانواده است چرا که نوشیدن مایعات گرم به خصوص چای به کرات از سوی پزشکان توصیه می گردد. شاعر می گوید حالا که در خانه مانده ای غصه نخور چایی ات را بنوش!
قدحی می آور: قدحی بیاور، که به اقتضای شعری می آور آمده است! مقصود از قدح هم همان پیاله است که برای فرار از افتادن در دام تکرار جایگزین پیاله گشته است و به نوعی نیز نشان دهنده وسیع بودن دایره لغات سراینده است. ذکر این نکته ضروری است که آمدن کلمات « پیاله» و« قدح» و « می» در یک مصراع ممکن است برخی کژ اندیشان منحرف این «مراعات نظیر» را که همگی از ادوات شرب آب شنگولی نزد مردمان بلاد کفر است؛ دچار سوء بداشت نموده و مراعات نظر سراینده را ننموده بخواهند شرح سودی از این مصراع بنمایند؛ در فرهنگ ایرانی و نزد شاعران پارسی گوی این کلمات نمادی عرفانی دارند که شرح آن در این قیل و مقال نمی گنجد و فقط به این نکته بسنده میکنیم که اگر مقصود از « می» نوشیدنی باشد منظور بی شک « می» صافی و ناب عرفانی است که صوفی سر می کشد و هرگز با صاف نمودن الکل صنعتی حاصل نمی شود! و طعم انگور و انار وسرکه نمی دهد!!
از خود بدر شدن: دور ریختن بد ها و خستگی ها از جان و تن با نوشیدن چای! در و اقع شاعر می گوید حالا که نمی شود از خانه بدر شد باید از خود بدر شد! و با نوشیدن یک پیاله چایی خستگی را از تن بدر کرد! این از خود بدر شدن گواهی صادق برای اشاره ساعر به نوشیدنی ای حلال است چرا که با نوشیدن زهر ماری(مسکرات سابق) آدمی از خود بی خود می شود نه اینکه از خود بدر شود!
بوسیدن لب پیاله: بوسیدن لب پیاله نیز کنایه از داغ بودن چای و در واقع همان کیفیت مطلوب چایی از نظر چای نوشان حرفه ای است که اعتقاد دارند چای باید لب سوز و لب دوز باشد!! هنگامی که آدمی پیاله چایی داغ را می نوشد لبانش به حالت بوسه غنچه شده و به هم دوخته می شود!
* دباعی: شعری که وزن رباعی اما مضمون دو بیتی دارد و یا برعکس!
بچه از تاب پرت شد، مادرش بی تاب شد!
مغز بچه تاب برداشت؛ پدرش تاب را برداشت!!
خواب زده (drowsy/sleep):کسی که بیدار است و خود را به خواب زده! خواب بیدار،
بیدار خواب نرفته به ظاهر خواب! 2-بدخواب شده ،خواب حرام ،خواب رفته از چشم ،خوابناک ،برخاستن از خواب با صدای ترقه !یا ونگ ونگ بچه !بیدار شدن نا گهانی بر اثر زنگ بی وقت تلفن یا بوق ممتد تاکسی تلفنی ! از خواب و بستر بیرون پریدن و به سقف رسیدن با شنیدن صدای بوق و هلهله ماشین عروس و همراهان که می خواهند به شکرانه جشن با شگوه خویش عالم همه را زخواب بیدار کنند! یا دیدن خواب پریشان(به خواب پریشان رجوع کنید). کودک خوابزده را با عمل به پیشنهاد مولوی ((طفل خسبد چون بجنباند کسی گهواره را)) و خواندن ((گنجشک لا لا)) و پدر کودک خواب زده را با قرص خواب انداختن بالا ! میخوابنند!!
وصال دوست بیدار ترسمت ندهند که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده
حافظ
***
خواب خرگوشی(Hare sleep/slumber): خواب غفلت و فراموشی ! خواب بدبختی و بیهوشی ! خوابی که یکی از دچشم باز یا هردو نیم باز و دهان کاملا" باز باشد! خرو پف (خرناس ) در این نوع خواب از بقیه خواب ها شایع تر است! این خواب بی موقع و سنگین است به طوری که اگر دنیا را آب ببرد طرف را خواب خرگوشی می برد! غم این خفته چند خواب در چشم تر نیما یوشیج می شکند!
در ره جزین خواب خرگوش نیست که خسبنده مرگ را هوش نیست
نظامی
***
خواب پریشان (nightmare): خواب موحش ، رویای هولناک ، کابوس ، خوابی که از فرط پرخوری و یا شنیدن اخبار بازار سکه و ارز می بینیم! خواب حذف شدن یارانه ها، قطع شدن کارانه ها، خرابی یارانه ها، نبودن بلیط نوروزی در پایانه ها و لغو کنسرت خواننده ها از نوع خواب های پریشان هستند! این خواب ها تعبیر نمی شوند و حقیقت ندارند اما واقعیت چرا!
عمر آسایش دنیا مژه بر هم زدن است دل بیدار به این خواب پریشان مغشوش
صائب
غربی بیابان کنار خطوط لوله نفت کلبه فقیرانه پیرمرد صحرا نشین سر راهش قرار گرفته بود.
پیرمرد گفت :مجنونی که تنها سر به بیابان گذاشته ای!؟
مجنون گفت : نام دیگرم عاشق است!وجودم همه عشق است!
پیر مرد نگاهی عاقل اندر سفیه به مجنون انداخت و با پوز خند گفت:گرسنگی نکیشیده ای که عاشقی از
یادت برود!
مجنون نگاهی سفیه اندر عاقل(تجاهل العارف)!به پیر مرد انداخت و لبخند تلخی زد و چیزی نگفت.
مجنون دو روز بود که چیزی نخورده بود و عشق لیلی گرسنگی را ازیادش برده بود! از کاسه محبت سفره
پهن شده پیرمرد در کنار لوله نفت جرعه ای نوشید و رفت.
پیر مرد نگاهی به آیینه کوچکی که در خشت خام جا سازی کرده بود انداخت و با خودش گفت:عشق خام
آدمیزاد شیر خام خورده را خام خام خوراک شیر می کند!
پیرمرد همیشه شیر یارانه ای خود را می پخت و می خورد و هر وقت فکرهای ناجوری به سرش می زد
دیگر شیر نمی خورد تا گرسنه بماند و فراموش کند. او هیچ فیلم عاشقانه ای ندید و هرگز داستان خر
گمشده جامی را نخواند! و تنها یک بیت از سعدی را حفظ کرده بود و زیر لب زمزمه می کرد:
چنان خشکسالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق!
*** **** ***
بالا رفتیم شلوغ بود.
پایین آمدیم پلوغ بود.
مخاطب قصه مابوووووق!بود
سر سفره ما به جای نفت دوغ بود!
یکی پرسید این قصه از سر تا تهش راست بود!؟
می گم:په نه په همش دروغ بود!کاسه ات را بیار ماست بگیر?سوسیس و کالباس بگیر?هاچین و واچین یه پاتو برچین!!